زمانی که مسیح به شکل بشر در روی زمین بود به یارانش گفت که خواهد رفت و روزی برای آنها بر خواهد گشت. زمانی که برگشت، آنها را با خود به بهشت خواهد برد (مسیحیان از این مسئله با نام ربوده شدن کلیسا یاد می کنند). مثلاً، او شب قبل از به صلیب کشیده شدن به یازده رسولِ وفادار خود گفت:
دل شما مضطرب نشود! به خدا ایمانآورید به من نیز ایمان آورید. در خانه پدر من منزل بسیار است والا به شما میگفتم. میروم تا برای شما مکانی حاضر کنم، و اگر بروم و از برای شما مکانی حاضر کنم، بازمیآیم و شما را برداشته با خود خواهم برد تا جایی که من میباشم شما نیز باشید (یوحنا 1:14-3، همراه با تاکید).
روشن است که از سخنان مسیح می توان اینگونه دریافت که احتمال بازگشت او در دوران آن یازده نفر هم وجود داشت. در حقیقت، آنها پس از شنیدن سخنان مسیح تصور کردند که او در طول زندگیِ آنها باز خواهد گشت.
مسیح همچنین مکرراً به حواریون خود هشدار داد که برای بازگشت او آماده باشند، که این هم اشاره دارد بر اینکه او ممکن بود در زمان زندگی آنها باز گردد (برای مثال، متی 42:24-44 را ببینید).
بازگشت قریب الوقوع مسیح در رساله ها
(Jesus’ Imminent Return in the Epistles)
رسولانی که نامه های عهد جدید را نوشتند باور داشتند که مسیح ممکن است در طول زندگیِ خوانندگان قرن اول آنها بازگردد. مثلاً یعقوب نوشت:
پس ای برادران، تا هنگام آمدن خداوند صبر کنید. اینک دهقان انتظار میکشد برای محصول گرانبهای زمین و برایش صبر میکند تا باران اولین و آخرین را بیابد. شما نیز صبر نمایید و دلهای خود را قوی سازید زیرا که آمدن خداوند نزدیک است (یعقوب 7:5-8، همراه با تاکید).
هیچ دلیلی وجود نداشت که یعقوب به خوانندگان رسالۀ خود پند دهد که به خاطر چیزی که در دوران زندگیشان رخ نخواهد داد صبر کنند. اما او معتقد بود که آمدن خداوند «نزدیک» بود. یعقوب زمانی رساله را نوشت که مردم کلیسا در رنج و زحمت بودند (یعقوب 2:1-4)، زمانی که مومنان اشتیاق زیادی برای بازگشت خداوندشان داشتند.
به همین ترتیب، پولس هم مطمئناً معتقد بود که مسیح ممکن است در زمانِ بسیاری از هم عصر های او باز گردد:
ای برادران، نمی خواهم در مورد آنانی که در گذشته اند بی اطلاع باشید، مبادا مانند سایر مردم که هیچ امیدی به آینده ندارند غمگین باشید، زیرا اگر ما معتقدیم که عیسی مرد و دوباره زنده شد، همچنین ایمان داریم که خدا آنانی را که در ایمان به عیسی مرده اند همراه عیسی باز خواهد آورد. ما این را به حکم خدا به شما می گوئیم : آن کسانی از ما که تا روز آمدن خداوند زنده می مانند زودتر از مردگان صعود نخواهند کرد. در همان موقع که فریاد فرمان الهی و صدای رئیس فرشتگان و بانگ شیپور شنیده می شود خود خداوند از آسمان به زیر خواهد آمد و اول کسانی که در ایمان به مسیح مرده اند خواهند برخاست و سپس آن کسانی که از میان ما زنده می مانند همراه با آنها در ابرها بالا برده خواهند شد تا در فضا باخداوند ملاقات نمایند و به این ترتیب ما همیشه با خداوند خواهیم بود. پس شما باید یکدیگر را با این کلمات تشویق کنید (اول تسالونیکیان 13:4-18، همراه با تاکید).1
از این آیات متوجه می شویم که زمانی که مسیح از بهشت باز می گردد، مومنانی که مرده اند قیام خواهند کردند و به همراه مومنانی که در آن زمان زنده اند «در فضا باخداوند ملاقات خواهند کرد» (ربوده شدن کلیسا). از آنجایی که پولس گفت که مسیح کسانی را که «در او» مرده اند با خود خواهد آورد، می توانیم تنها نتیجه بگیریم که در زمان ربوده شدن کلیسا، روح مومنان بهشتی، به بدن قیام کرده شان متصل خواهد شد.
پطرُس هم زمانی که رسالۀ اول خود را نوشت، اعتقاد داشت که آمدن مسیح قریب الوقوع است:
پس حواس خود را جمع کرده و هوشیار باشید. در انتظار آن فیضی که در وقت ظهورعیسی مسیح نصیب شما خواهد شد با امید بسر برید… پایان همه چیز نزدیک است. باید حواس شما جمع باشد و با هوشیاری و وقار دعا کنید… در عوض از این که در رنج های مسیح شریک شده اید شادمان باشید تا در وقتی که جلال او ظاهر می شود شادی و خوشی شما کامل گردد (اول پطرُس 13:1، 7:4 و 13 همراه با تاکید).2
در آخر، زمانی که یوحنا نامه های خود را به کلیسا ها نوشت، اعتقاد داشت که آخر زمان نزدیک است و خوانندگان آن روز هم ممکن است بازگشت مسیح را ببینند:
ای فرزندان من، ساعت آخر فرا رسیده است و چنانکه شما شنیدید که «دشمن مسیح» در زمان آخر ظاهرخواهد شد و حالا می بینیم که دشمنان مسیح که ظاهر شده اند زیادند و از این رو می فهمیم که ساعت آخر نزدیک است… آری ، ای فرزندان من، در او بمانید تا در وقت ظهور او، نه تنها احساس شرمندگی نکنیم، بلکه با اطمینان به حضورش حاضر شویم … ای دوستان عزیز، اکنون ما فرزندان خدا هستیم، اما معلوم نیست که در آینده چه خواهیم شد. ولی همین قدر می دانیم که وقتی مسیح ظهور کند، ما مثل او خواهیم بود، زیرا او را آنچنان که هست خواهیم دید. هر که در مسیح چنین امیدی دارد خود را پاک می سازد همانطور که مسیح پاک است (اول یوحنا 18:2 و 28، 2:3-3، همراه با تاکید).
تاخیر او (His Delay)
با نگاهی به 2000 سال گذشته در می یابیم که مسیح به آن زودی که رسولان انتظار داشتند بازنگشت. حتی در زمان آنها برخی شک کردند که پس از این همه مدت از رفتن مسیح، آیا او اصلاً باز خواهد گشت. زمانی که پایان زندگیِ دنیوی پطرُس نزدیک بود (دوم پطرُس 13:1-14 را ببینید)، مسیح هنوز باز نگشته بود و پطرُس در نامۀ آخر خود آنهایی را که دچار شک شده بودند مورد خطاب قرار داد:
قبل از هر چیز باید بدانید که در ایام آخر اشخاصی پیدا خواهند شد که ایمان شما را مسخره خواهند نمود چون تحت فرمان شهوات پلید خود زندگی می کنند و خواهند گفت : «آن کسی که وعده داد که می آید، کجاست ؟ از زمانی که پدران ما مردند همه چیز هنوز همان طوری است که از زمان خلقت دنیا بوده است!» عمداً این حقیقت را فراموش می کنند که خدا در قدیم تکلم فرمود و آسمان ها و زمین آفریده شد و زمین از آب ساخته شد و وجودش به آب بسته است و همچنین با آب بود یعنی آب سیل که دنیای کهن ویران شد اما این آسمان ها و زمینی که اکنون می بینید به وسیلۀ همان کلام خدا نگهداشته می شود تا در روزی که بدکاران داوری خواهند شد و به کیفر خود یعنی هلاکت خواهند رسید با آتش نابود شود. اما ای عزیزان، این حقیقت از شما پنهان نماند که در نظر خداوند یک روز مثل هزار سال و هزار سال مثل یک روز می باشد. خداوند در انجام آنچه وعده داده است آنچنان که بعضی ها گمان می کنند تأمل نمی کند، بلکه با صبر، شما را تحمل می نماید، زیرا نمی خواهد کسی نابود شود بلکه مایل است همه از گناهانشان توبه کنند. روز خداوند مانند یک دزد خواهد آمد. در آن روز آسمانها با صدای باد شدید ناپدید خواهند شد عناصر سوخته شده از بین خواهند رفت و زمین با هر چه در آن است ذوب خواهد گشت (دوم پطرُس 3:3-10).
پطرُس گفت که تاخیر مسیح به خاطر لطف و محبت اوست – او می خواهد زمان بیشتری را به مردم بدهد تا توبه کنند. اما او همچنین گفت که شکی ندارد که مسیح باز خواهد گشت. زمانی که بیاید با خشمی عظیم می آید.
چنانچه خواهیم دید کتاب مقدس هم بسیار واضح می گوید که قبل از بازگشت خشمگینانۀ مسیح عذابی بی سابقه در جهان خواهد بود و خشم خداوند بر افراد گناه کار جاری خواهد شد. بیشتر کتاب مکاشفه دربارۀ دورۀ آیندۀ زمان خواهد بود. همانطوری که در ادامه خواهیم دید کتاب مقدس نشان می دهد که هفت سال عذاب خواهد بود. شکی نیست که ربوده شدن کلیسا در آن هفت سال یا نزدیک آن صورت خواهد گرفت.
ربوده شدن کلیسا دقیقاً چه زمانی رخ می دهد؟
(?When Exactly Does the Rapture Occur)
سوالی که اغلب مسیحیان بر سر آن اختلاف نظر دارند، زمان وقوعِ ربوده شدن کلیسا است. برخی می گویند که قبل از هفت سال عذاب رخ خواهدداد و در نتیجه هر زمانی ممکن است رخ بدهد. برخی می گویند که وسطِ هفت سال عذاب اتفاق می افتد. برخی می گویند، در زمانی پس از هفت سال عذاب رخ خواهد داد. و برخی دیگر می گویند که در زمان بازگشت خشمگینانۀ مسیح در پایان دورۀ عذاب به وقوع خواهد پیوست.
این موضوع آنقدر مهم نیست که به خاطرش چند شاخه شویم، همۀ چهار گروه می دانند که به هر حال ربوده شدن کلیسا یا در زمان هفت سال عذاب و یا حوالی آن رخ خواهد داد. بهتر است که به جای داشتن اختلاف نظر، نکات مشترک را ببینیم و از این توافق لذت ببریم! و اینکه هر یک از ما چه اعتقادی دارد در اصل قضیه تغییری ایجاد نخواهد کرد و این اتفاق به هر حال رخ خواهد داد.
باید به شما بگویم که در بیست و پنج سال اول زندگیم به عنوان مسیحی، اعتقاد داشتم که ربوده شدن کلیسا پیش از هفت سال عذاب رخ خواهد داد. این اعتقاد را داشتم چون اینگونه به من آموزش داده شده بود و همچنین نمی خواستم آنچه را در کتاب مکاشفه خوانده بودم مورد بحث و جستجو قرار دهم! زمانی که کتاب مقدس را برای خودم خواندم، دیدگاهم تغییر کرد. بیایید نگاهی به آنچه انجیل می گوید بیندازیم و نتیجه گیری کنیم. حتی اگر نتوانم شما را راضی کنم که به جبهۀ من بپیوندید، باز هم باید یکدیگر را دوست بداریم!
موعظۀ کوه زیتون (The Olivet Discourse)
بیایید با بررسی فصل بیست و چهارم انجیل متی آغاز کنیم، بخشی ازکتاب مقدس که در رابطه با حوادث آخر زمان و بازگشت مسیح بسیار بنیادین است. این فصل و فصل 25 از کتاب متی، به نام موعظۀ کوه زیتون معروف هستند زیرا این دو فصل گزارشی از موعظه ای است که مسیح به برخی از نزدیک ترین حواریون3 خود در کوه زیتون داد. زمانی که آن را می خوانیم متوجه بسیاری از اتفاقات آخر زمان می شویم و متوجه می شویم که به حواریون مسیح که در آنجا حاضر بودند چه چیزهایی گفته شد و دربارۀ زمان ربوده شدن کلیسا به نتایجی می رسیم:
در حالیکه عیسی از معبد خارج می شد، شاگردانش توجه او را به بناهای معبد جلب نمودند. عیسی به آنها گفت : «آیا این بناها را نمی بینید؟ یقین بدانید که هیچ سنگی از آن بر سنگ دیگر باقی نخواهد ماند بلکه همه فرو خواهند ریخت.» وقتی عیسی در روی کوه زیتون نشسته بود شاگردانش به نزد او آمدند و به طور محرمانه به او گفتند: «به ما بگو، کی این امور واقع خواهد شد؟ و نشانه آمدن تو و رسیدن آخر زمان چه خواهد بود؟» (متی 1:24-3).
حواریون مسیح می خواستند بدانند که در آینده چه رخ خواهد داد. به خصوص اینکه چه زمانی ساختمان های معبد ویران خواهد شد (چنانچه مسیح از قبل گفته بود) و نشانۀ آمدن او و آخر زمان چه خواهد بود.
با نگاهی به گذشته در می یابیم که ساختمان های معبد در سال 70 پس از میلاد توسط ژنرال تیتوس و ارتش روم ویران شد. ما می دانیم که مسیح هنوز برای ربودن کلیسا باز نگشته است، بنابراین این دو اتفاق هم زمان نیستند.
مسیح به سوالات آنها پاسخ می دهد (Jesus Answers Their Questions)
به نظر می رسد که متی پاسخ مسیح به اولین سوال که راجع به ویرانی معابد بود را ثبت نکرده است، اما لوقا این کار را کرده است (لوقا 12:21-24 را ببینید). در انجیل متی، مسیح بلافاصله صحبت را با نشانه هایی که پیش از بازگشت او و آخر زمان وجود خواهند داشت آغاز کرد:
عیسی جواب داد: «مواظب باشید که کسی شما را گمراه نسازد زیرا بسیاری به نام من خواهند آمد و خواهند گفت: «من مسیح هستم» و بسیاری را گمراه خواهند کرد. زمانی می آید که شما صدای جنگها را از نزدیک و اخبار مربوط به جنگ در جاهای دور را خواهید شنید. هراسان نشوید، چنین وقایعی باید رخ دهد اما پایان کار هنوز نرسیده است زیرا ملتی با ملت دیگر و دولتی با دولت دیگر جنگ خواهد کرد و قحطی ها و زمین لرزه ها در همه جا پدید خواهد آمد. این ها همه مثل آغاز درد زایمان است (متی4:24-8، همراه با تاکید).
از ابتدای این موعظه مشخص ایت که مسیح ایمان داشت که پیروان قرن اولیِ او ممکن بود در زمان اتفاقاتی که قبل از بازگشت او رخ خواهد داد، زنده باشند. توجه کنید که او از ضمیر «شما» استفاده کرد. مسیح در فصل بیست و چهار بیست بار از ضمیر «شما» استفاده کرده است، بنابراین تمام مخاطبین او باور کرده بودند که آنچه مسیح گفت را خواهند دید.
می دانیم که تمام یاران مسیح که در آن روز با او بودند مدتهای مدیدی است که مرده اند. اما این دلیل نمی شود که بگوییم مسیح آنها را فریب داده است، بلکه مسئله اینجاست که او خود نیز نمی دانست که زمان بازگشتش کی خواهد بود (متی 36:24). در واقع این امکان وجود داشت که مخاطبین او در کوه زیتون در زمان باز گشت او زنده باشند.
یکی از نگرانی های مسیح این بود که پیروان او ممکن است گول مسیحان دروغین را بخورند، اتفاقی که در آخر زمان رخ خواهد داد. می دانیم که دجال خود یک مسیحِ دروغین خواهد بود و بیشتر جهانیان را فریب خواهد داد. آنها تصور خواهند کرد که او منجیِ بزرگ و فوق العاده ای است.
مسیح گفت که جنگ و قحطی و زلزله خواهد بود، اما اینها نشانه هایی از آمدن او نیستند بلکه تنها مانند آغازِ درد زایمان هستند. می توانیم بگوییم که این علائم در طول این 2000 سال رخ داده است. اما مسیح سپس از چیزی صحبت می کند که هنوز هم رخ نداده است.
عذاب جهانی آغاز می شود (Worldwide Tribulation Begins)
در آن وقت شما را برای شکنجه و کشتن تسلیم خواهند نمود و تمام جهانیان به خاطر ایمانی که به من دارید از شما متنفر خواهند بود و بسیاری ایمان خود را از دست خواهند داد و یکدیگر را تسلیم دشمن نموده از هم متنفر خواهند شد. پیامبران دروغین زیادی بر خواهند خاست و بسیاری را گمراه خواهند نمود. و شرارت بقدری زیاد می شود که محبت آدمیان نسبت به یکدیگر سرد خواهد شد. اما هر کس تا آخر پایدار بماند نجات خواهد یافت و این مژده پادشاهی الهی در سراسر عالم اعلام خواهد شد تا برای همه ملتها شهادتی باشد و آنگاه پایان کار فرا می رسد (متی 9:24-14، همراه با تاکید).
باز هم اگر از کسانی که در آن روز حاضر بودند می پرسیدید که، «آیا انتظار دارید که در زمان تحقق همۀ اینها زنده باشید؟» مطمئناً پاسخ آنها مثبت بود. مسیح همچنان از ضمیر «شما» استفاده می کرد.
چنانچه خواندیم، پس از «درد زایمان» اتفاقی خواهد افتاد که هنوز رخ نداده است، عذاب جهانیِ مسیحیان.
همۀ ملل و یا به عبارتی همۀ گروه ها و قوم های نژادی از ما متنفر خواهند شد. مسیح از زمانی خاص صحبت کرد نه زمانی در طول صدها سال زیرا در جملۀ بعد از آن گفت، «در آن وقت بسیاری ایمان خود را از دست خواهند داد و یکدیگر را تسلیم دشمن نموده از هم متنفر خواهند شد.»
او به وضوح می گوید که برخی از مسیحیان ایمان خود را از دست خواهند داد و از دیگر مسیحیان متنفر خواهند شد. بنابراین زمانی که عذاب جهانی آغاز خواهد شد نتیجه این خواهد بود که بسیاری از کسانی که ادعا می کنند که پیرو مسیح هستند، ترک دین و آیین می کنند. قطع نظر از اینکه آنها مومنان راستینند یا دروغین، میشند یا بز، ترک دین خواهند کرد و دیگر مومنان را تسلیم دشمن خواهند کرد و از آنهایی که روزی ادعای دوست داشتنشان را داشتند متنفر خواهند شد. نتیجه پاک سازی همۀ کلیساهای جهان خواهد بود.
سپس تعداد پیامبران دروغین افزایش خواهد یافت که یکی از آنها در کتاب مکاشفه به عنوان شریکِ دجال نشان داده شده است (مکاشفه 11:13-18؛ 20:19، 10:20 را ببینید). بی قانونی تا جایی پیشرفت خواهد کرد که ذره ای عشق در دل انسانها باقی نخواهد ماند و گناهکاران کاملاً بی عاطفه و سنگ دل خواهند شد.
شهیدان و بازماندگان (Martyrs and Survivors)
اگرچه مسیح گفت که مومنان جان خود را دست خواهند داد (9:24 را ببینید)، اما این اتفاق برای همه نخواهد افتاد زیرا او وعده داد که کسانی که تا آخر پایدار بمانند نجات خواهند یافت (13:24 را ببینید).یعنی اگر آنها فریب مسیح دروغین و پیامبران کاذب را نخورند و در مقابل وسوسه هایی که آنها را به سوی ترک ایمانشان می کشاند، مقاومت کنند، توسط مسیح زمانی که می آید تا آنها را با خود به آسمانها ببرد، نجات خواهند یافت. این دوران عذاب و نجات مختصراً بر دانیال نبی آشکار شد:
چنان زمان تنگی خواهد شد كه از حینی كه امّتی به وجود آمده است تا امروز نبوده، و در آن زمان هر یك از قوم تو كه در دفتر مكتوب یافت شود رستگار خواهد شد. و بسیاری از آنانی كه در خاك زمین خوابیدهاند بیدار خواهند شد، اما اینان به جهت حیات جاودانی و آنان به جهت خجالت وحقارت جاودانی (دانيال 1:12-2).
از روی بخشندگی باز هم در آ ن دوران رستگاری عطا خواهد شد، چنانچه مسیح وعده داد که انجیل به گوشِ
همۀ ملل (تحت اللفظی آن: گروهها و قوم های نژادی) خواهد رسید تا فرصت نهاییِ توبه به آنها داده شود و سپس آخر زمان خواهد رسید.4 جالب است که در کتاب مکاشفه می خوانیم که چه چیزی می تواند به خوبی انجام وعده مسیح باشد:
و فرشتهای دیگر را دیدم که در وسط آسمان پرواز میکند و انجیل جاودانی را دارد تا ساکنان زمین را از هر امت و قبیله و زبان و قوم بشارت دهد، و به آواز بلند میگوید: «از خدا بترسید و او را تمجید نمایید، زیرا که زمان داوری او رسیده است. پس او را که آسمان و زمین و دریا و چشمههای آب را آفرید، پرستش کنید.»
برخی تصور می کنند که دلیل اینکه یک فرشته انجیل را بشارت می دهد این است که در آن دوران هفت سالۀ عذاب، ربوده شدن کلیسا به وقوع خواهد پیوست و تمام مومنان بُرده خواهند شد. البته این برداشت هم بر اساس حدس و گمان است.
دجال (The Antichrist)
دانیال نبی گفت که دجال جایگاهی در بازسازی معبد در اورشلیم و در دوران هفت سالۀ عذاب خواهد داشت و ادعا خواهد کرد که خداوند است (دانيال 27:9 را که بعدها مطالعه خواهیم کرد، ببینید). همین رخداد بود که مسیح در زمان موعظۀ کوه زیتون در ذهن داشت:
پس چون مکروهِ ویرانی را که به زبان دانیال نبی گفته شده است، در مقام مقدس بر پا شده بینید – هر که خواند دریافت کند. آنگاه هر که در یهودیه باشد به کوهستان بگریزد؛ و هر که بر بام باشد، به جهت برداشتن چیزی از خانه به زیر نیاید؛ و هر که در مزرعه است، به جهت برداشتن رخت خود برنگردد. لیکن وای بر آبستنان و شیردهندگان در آن ایام! پس دعا کنید تا فرار شما در زمستان یا در سبت نشود، زیرا که در آن زمان چنان مصیبت عظیمی ظاهر میشود که از ابتدای عالم تا کنون نشده و نخواهد شد!5 و اگر آن ایام کوتاه نشدی، هیچبشری نجات نیافتی، لیکن بخاطر برگزیدگان، آن روزها کوتاه خواهد شد (متی 15:24-22).
این بخش توضیحی خاص ترو مفصل تر است از عذابی که مسیح قبلاً راجع به آن صحبت کرده بود (9:24 را ببینید). زمانی که دجال خود را خداوند از معبد اورشلیم معرفی می کند، آزار و اذیتی غیرقابل تصور علیه ایمان داران به مسیح شیوع می یابد. زمانی که این شخص خود را خداوند معرفی می کند انتظار دارد که همه او را باور کنند. در نتیجه همۀ مومنان راستین مسیح دشمنان رسمیِ او می شوند و باید دستگیر و کشته شوند. به همین دلیل است که مسیح گفت مومنان در یهودیه بدون معطلی به کوهستان می گریزند و دعا می کنند که فرارشان به هیچ دلیلی به تاخیر نیفتد.
حدس من این است که زمانی که این اتفاق می افتد فرار کردن مومنان به نقاط دور فکر خوبی است، چرا که احتمالاً این اتفاق در تمام جهان از طریق تلویزیون پخش خواهد شد. کتاب مقدس به ما می گوید که همۀ جهانیان فریب دجال را خواهند خورد زبرا آنها فکر می کنند که او مسیح آنان است و با او بیعت خواهند کرد. زمانی که او خود را خداوند اعلام می کند، آنها او را باور خواهند کرد و خواهند پرستید. زمانی که علیه خداوند حقیقی – خداوند مسیحیان – کفرگویی می کند، تمام جهانیان را ترغیب می کند که از کسانی که او را نمی پرستند متنفر شوند (مکاشفه 1:13-8 را ببینید).
مسیح به مردمان خود رهاییِ حتمی به وسیلۀ «کوتاه کردن» روزهای عذاب را وعده داد؛ در غیر این صورت، «هیچبشری نجات نخواهد یافت» (22:24). کوتاه کردن روزها به خاطر برگزیدگان، می بایست ارجاعی باشد به نجات دادن آنها زمانی که او می آید و آنها را به آسمان می برد. اما مسیح در اینجا به ما نمی گوید که چه مدت پس از ادعای خداییِ دجال، رهاییِ موعود به وقوع خواهد پیوست.
به هر حال، بار دیگر متوجه می شویم که مسیح در آن روز مخاطبین خود را با این گمان ترک کرد که ادعای خداییِ دجال و جنگ بر پا کردن او علیه مسیحیان را خواهند دید. این مطلب در مقابل کسانی قرار می گیرد که می گویند آن مومنان پیش از این رخداد به آسمانها برده خواهند شد. اگر از پطرُس، یعقوب و یا یوحنا می پرسیدیم که آیا مسیح قبل از ادعای خداییِ شخص دجال، بازخواهد گشت، آنها پاسخ می د ادند: «ظاهراً خیر.»
جنگ علیه قدوسین (War Against Saints)
کتاب مقدس در قسمت هایی، آزار و اذیت شدن مومنان توسط دجال را پیش گویی می کند. مثلاً بر یوحنا آشکار شد و او هم در کتاب مکاشفه ثبت کرد که:
و به وی (دجال) دهانی داده شد که به کبر و کفر تکلم میکند؛ و قدرتی به او عطا شد که مدت چهل و دو ماه عمل کند. پس دهان خود را به کفرها بر خدا گشود تا بر اسم او و خیمه او و سکنه آسمان کفر گوید. و به وی داده شد که با مقدسین جنگ کند و بر ایشان غلبه یابد؛ و تسلط بر هر قبیله و قوم و زبان و امت، بدو عطا شد (مکاشفه 5:13-7، همراه با تاکید).
توجه کنید که به دجال به مدت 42 ماه و یا به طور دقیق تر سه سال و نیم اختیار داده می شود که فعالیت کند. جالب است که این زمان دقیقاً نصف هفت سال عذاب است. منطقی به نظر می رسد که فکر کنیم 42 ماهِ آخر هفت سال عذاب به دجال اجازۀ فعالیت داده شود، چرا که زمانی که مسیح باز می گردد و در پایان هفت سال عذاب علیه او و سپاهش جنگ بر پا می کند، اختیار از او گرفته می شود.
روشن است که منظور از این 42 ماه قدرت فعالیت، قدرت و اختیار خاصی است، چرا که مطمئناً به دجال از جانب خداوند تا حدی اختیار داده خواهد شد. منظور از این اختیار خاص برای فعالیت می تواند زمانی باشد که به او داده می شود تا بر قدوسین غلبه کند، زیرا در کتاب دانیال می خوانیم که:
پس ملاحظه كردم و این شاخ با مقدّسان جنگ كرده، بر ایشان استیلا یافت. تا حینی كه قدیمالایام آمد و داوری به مقدّسان حضرت اعلی تسلیم شد و زمانی رسید كه مقدّسان ملكوت را به تصرّف آوردند… و سخنان به ضدّ حضرت اعلی خواهد گفت و مقدّسان حضرت اعلی را ذلیل خواهد ساخت و قصد تبدیل نمودن زمانها و شرایع خواهد نمود و ایشان تا زمانی و دو زمان و نصف زمان به دست او تسلیم خواهند شد (دانيال21:7-22 و 25، همراه با تاکید).
دانیال پیش بینی کرد که قدوسین «تا زمانی و دو زمان و نصف زمان» تسلیم دجال خواهند شد. این عبارت رمزی باید بر اساس مقایسۀ میان مکاشفه 6:12 و 14 به سه سال و نیم تعبیر شود. در مکاشفه 6:12 به ما گفته می شود که به زنی نمادین، مکانی در بیابان داده خواهد شد که به مدت 1260 روز،که به حسابِ سالِ 360 روزه می شود سه سل و نیم، «نگهداری شود». سپس تنها 8 آیه بعد، از او دوباره صحبت می شود و گفته می شود که به او مکانی در بیابان داده خواهد شد و از او به مدت زمانی و دو زمان و نصف زمان نگهداری می شود. بنابراین «زمانی و دو زمان و نصف زمان» برابر با 1260 روز یا سه سال و نیم است.
بنابراین کلمۀ «زمان» در این متن به معنای سال است و «زمانها» به معنای دو سال است، و «نصف زمان» به معنای نیم سال است. این عبارت غیرمعمول که در مکاشفه 14:12دیده می شود، می بایست معنی همان چیز را که در دانیال 21:7 است بدهد. بنابراین، حال ما می دانیم که قدوسین به مدت سه سال و نیم به دست دجال تسلیم خواهند شد، همین مدت زمانی که به دجال قدرت عمل داده خواهد شد و در مکاشفه 5:13 ثبت شده است.
من فکر نمی کنم لازم به گفتن باشد که این 42 ماه، دوره های دقیقی از زمان خواهند بود. اگر این چند ماه از زمان ادعای خداییِ دجال و در وسط 7 سال عذاب آغاز شوند، قدوسین در سه سال و نیم دوم تسلیم دست او خواهند شد و در پایان این دورۀ 7 سالۀ عذاب مسیح خواهد آمد و آنها را رهایی خواهد داد. اما اگر این دورۀ 42 ماهه از زمان دیگری در این دورۀ 7 سالۀ عذاب آغاز شود، می توانیم نتیجه بگیریم که ربوده شدن کلیسا در زمانی پیش از پایان 7 سال عذاب رخ خواهد داد.
مشکلی در حالت دومی که در بالا مطرح شد وجود دارد و آن اینکه این حالت ایجاب می کند که قدوسین قبل از اینکه در خطر باشند و در زمان ادعای خدایی او به سمت کوهستان فرار کنند، تسلیم دست دجال می شوند. این نظریه غیرمنطقی به نظر می رسد.
مشکل حالت اول این است که قدوسین در طول داوری عظیم و جهانی خداوند که در کتاب مکاشفه می خوانیم، همچنان در روی زمین خواهند بود. اینبخش را بعداً بررسی خواهیم کرد.
حال به موعظۀ کوه زیتون باز می گردیم.
مسیح های دروغین (False Messiahs)
مسیح در آیات بعدی به طور مبسوط تر برای حواریون خود اهمیت مسئلۀ فریب نخوردن توسط مسیح های دروغین را شرح می دهد:
آنگاه اگر کسی به شما گوید: «اینک مسیح در اینجا یا در آنجا است» باور مکنید، زیرا که مسیحان کاذب و انبیا کذَبه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودی برگزیدگان را نیز گمراه کردندی. اینک شما را از پیش خبر دادم. «پس اگر شما را گویند: اینک در صحراست، بیرون مروید یا آنکه در خلوت است، باور مکنید، زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد. و هر جا که مرداری باشد، کرکسان در آنجا جمع شوند (متی 23:24-28).
باز هم می بینیم که مسیح از ضمیر «شما» چندین بار استفاده می کند. مخاطبین او در کوه زیتون انتظار داشتند که در زمان ظهور مسیح های دروغین و پیامبران کاذبی که معجزات بزرگی انجام می دادند زنده باشند. همچنین انتظار داشتند که بازگشت مسیح را که مثل نوری از آسمان می آید شاهد باشند.
البته خطر سقوط در آن زمان بسیار زیاد خواهد بود زیرا شکنجۀ مومنان بسیار هولناک خواهد بود و مسیح و پیامبران دروغین به دلیل معجزاتی که انجام می دهند به راحتی می توانند مردم را متقاعد کنند. به همین دلیل است که مسیح بارها و بارها پیروان خود را از آنچه پیش از آمدنش رخ خواهد داد، آگاه کرد. او نمی خواست که آنها هم مانند بسیاری دیگر گمراه شوند. مومنان راستین و ثابت قدم منتظر مسیح خواهند بود تا مانند نوری از آسمان بازگردد، درحالی که آنهایی که پیروِ حقیقی او نیستند، مانند کرکسان در بیابان جذب مسیح دروغین خواهند شد.
نشانه ها در آسمان (Signs in the Sky)
مسیح اینگونه ادامه داد:
و فورا بعد از مصیبت آن ایام، آفتاب تاریک گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ریزند و قوتهای افلاک متزلزل گردد. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و درآن وقت، جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را بینند که بر ابرهای آسمان، با قوّت و جلال عظیم میآید؛ و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده، برگزیدگان او را از بادهای اربعه از کران تا بکران فلک فراهم خواهند آورد (متی 29:24-31).
تصاویرِ این بخش از موعظۀ کوه زیتون مسیح برای یهودیان آن روزگار آشنا بود، چراکه اینها تصاویری هستند درست از اشعیا و یوئیل که از داوری خداوند زمانی که خورشید و ماه تاریک می شوند، در آخر زمان که اغلب از آن با نام «یوم خداوند» یاد می شود، صحبت می کنند (اشعيا 10:13-11، یوئیل 31:2 را ببینید). سپس تمام ساکنین زمین بازگشت پر شکوه مسیح را از آسمان خواهند دید و خواهند گریست. پس از آن فرشته های مسیح «برگزیدگان او را از چهار باد اربعه، از کران تا بکران فلک جمع خواهند کرد»، که نشان می دهد مومنان واقعاً جمع خواهند شد و در فضا با مسیح ملاقات خواهند کرد و این اتفاق با صدای بلند صور رخ خواهد داد.
باز هم اگر از پطرُس، یعقوب و یا یوحنا در زمان موعظۀ کوه زیتون پرسیده بودید که آیا مسیح قبل از زمان آمدن دجال و عذاب 7 ساله باز می گردد یا پس از آن، آنها پاسخ می دادند، «بعد از آن».
بازگشت و ربوده شدن کلیسا (The Return and the Rapture)
این بخش از موعظۀ کوه زیتون بسیار شبیه است به رخدادی که پولس از آن نوشت، اتفاقی که بدون شک ربوده شدن کلیساست، اتفاقی که هنوز هم شاید عده ای بگویند که قبل از دورۀ 7 ساله رخ خواهد داد. این آیات از کتاب مقدس را که قبلاً در این فصل بررسی کردیم، با هم می خوانیم:
اما ای برادران نمیخواهیم شما از حالت خوابیدگان بیخبر باشید که مبادا مثل دیگران که امید ندارند، محزون شوید. زیرا اگر باور میکنیم که عیسی مرد و برخاست، به همینطور نیز خدا آنانی را که در عیسی خوابیدهاند با وی خواهد آورد. زیرا این را به شما از کلام خدا میگوییم که ما که زنده و تا آمدن خداوند باقی باشیم، برخوابیدگان سبقت نخواهیم جست. زیرا خود خداوند با صدا و با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسیح اول خواهند برخاست. آنگاه ما که زنده و باقی باشیم، با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال کنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود. پس بدین سخنان همدیگر را تسلی دهید. اما ای برادران در خصوص وقتها و زمانها، احتیاج ندارید که به شما بنویسم. زیرا خود شما به تحقیق آگاهید که روز خداوند چون دزد در شب میآید. زیرا هنگامی که میگویند سلامتی و امان است، آنگاه هلاکت ایشان را ناگهان فرو خواهد گرفت، چون درد زه زن حامله را و هرگز رستگار نخواهند شد (اول تسالونیکیان 13:4-3:5، همراه با تاکید).
پولس نوشت که مسیح از آسمان با صدای صور خدا پایین می آید و مومنان بالا برده خواهند شد «تا خداوند را در هوا استقبال کنند». این توضیح مانند همان جریانی است که مسیح در متی 30:24-31 شرح می دهد، اتفاقی که بعد از ظهور دجال و دوران عذاب رخ می دهد.
به علاوه، همچنان که پولس به نوشتن دربارۀ بازگشت مسیح ادامه می دهد، زمان این اتفاق را هم ذکر می کند: «وقتها و زمانها» و به خوانندگان یادآوری کرد که از قبل می دانند که «روز خداوند چون دزد در شب میآید». پولس معتقد بود که بازگشت مسیح و ربوده شدن کلیسا در «روز خداوند» رخ خواهد داد، روزی که خشم و هلاکت بر کسانی خواهد بود که فکر میکنند «در صلح و امنیت» هستند. زمانی که مسیح برای ربودن کلیسا بازگردد، خشمش بر جهانیان خواهد بود.
این مسئله کاملاً با مطالبی که پولس بعدها در نامه ای به تسالونیکیان دربارۀ بازگشن خشمگینانۀ مسیح نوشت، هم آهنگ است:
زیرا که این انصاف است نزد خدا که عذابکنندگان شما را عذاب دهد. و شما را که عذاب میکشید، با ما راحت بخشد در هنگامی که عیسی خداوند از آسمان با فرشتگان قوت خود ظهور خواهد نمود. در آتش مشتعل و انتقام خواهد کشید از آنانی که خدا را نمیشناسند و انجیل خداوند ما عیسی مسیح را اطاعت نمیکنند، که ایشان به قصاص هلاکت جاودانیخواهند رسید از حضور خداوند و جلال قوت او هنگامی که آید تا در مقدسان خود جلال یابد و در همه ایمانداران از او تعجب کنند در آن روز، زیرا که شما شهادت ما را تصدیق کردید (دوم تسالونیکیان 6:1-10، همراه با تاکید).
پولس گفت که مسیح باز میگردد تا تسالونیکیان مسیحی که در رنج و شکنجه بودند را رهایی بخشد (اول تسالونیکیان 4:1-5 را ببینید)، با فرشتگان خود در آتش مشتعل ظهور می کند تا آنهایی را که مسیحیان را عذاب داده بودند، عذاب کند. این گفته ها، به سختی می تواند شباهتی داشته باشد به ربوده شدن پیش از عذاب (به گفتۀ برخی)،زمانی که کلیسا قبل از آغاز دورۀ 7 سالۀ عذاب ربوده شود، وبه آنچه معمولاً به عنوان ظهور پنهانی مسیح وربودن آرام و پنهانی کلیسا از آن یاد می شود. خیر، این بخش دقیقاً شباهت دارد به آنچه مسیح در متی30:24-31 شرح می دهد، بازگشت او در اواخر دوران عذاب، زمانی که مومنان را با خود می برد و خشمش بر کافران خواهد بود.
روز خداوند (The Day of the Lord)
در همان نامه و در قسمتی بعد، پولس نوشت:
اما ای برادران، از شما استدعا میکنیم درباره آمدن خداوند ما عیسی مسیح و جمع شدن ما به نزد او، که شما از هوش خود به زودی متزلزل نشوید و مضطرب نگردید، نه از روح و نه از کلام و نه از رسالهای که گویا از ما باشد، بدین مضمون که روز مسیح رسیده است (دوم تسالونیکیان 1:2-2).
ابتدا توجه داشته باشید که مسئلۀ مورد بحث پولس بازگشت مسیح و ربوده شدن کلیسا بود. او از «جمع شدن ما با هم» به نزد او نوشت و همان کلماتی را به کار برد که مسیح در متی زمانی که از فرشتگانی که برگزیدگان او را از کران تا بکران فلک «با هم جمع می کند» 31:24 استفاده کرده است.
ثانیاً، پولس این رخدادها را با «روز خداوند» همزمان دانست همان کاری که مسیح در اول تسالونیکیان 13:4-2:5 کرده است. واضح تر از این امکان ندارد.
پولس سپس ادامه داد:
زنهار کسی به هیچ وجه شما را نفریبد، زیرا که تا آن ارتداد، اول واقع نشود و آن مرد شریر یعنی فرزند هلاکت ظاهر نگردد، آن روز نخواهد آمد؛ که او مخالفت میکند و خود را بلندتر میسازد از هر چه به خدا یا به معبود مسمی شود، بحدی که مثل خدا در هیکل خدا نشسته، خود رامینماید که خداست (دوم تسالونیکیان 3:2-4، همراه با تاکید).
مسیحیان تسالونیکی تا حدی، داشتند دربارۀ اینکه آیا روز خداوند که بنابر گفته های پولس می بایست با ربوده شدن کلیسا و بازگشت مسیح آغاز شود، قبلاً آمده بود یا نه، دچار اشتباه می شدند. اما پولس به وضوح گفت که این روز قبل از ارتداد (شاید منظور همان سقوط بزرگی که مسیح از آن در متی 10:24 صحبت می کند، باشد) و قبل از از اینکه دجال از معبد اورشلیم ادعای خدایی کند، نخواهد آمد. بنابراین پولس به مومنان تسالونیکی گفت که نباید قبل از ادعای خداییِ دجال، منتظر بازگشت مسیح، ربوده شدن کلیسا و روز خداوند باشد.6
سپس پولس بازگشت مسیح و نابودیِ دجال را توضیح می دهد:
آیا یاد نمیکنید که هنگامی که هنوز نزد شما میبودم، این را به شما میگفتم؟ و الان آنچه را که مانع است میدانید تا او در زمان خود ظاهر بشود. زیرا که آن سرِّ بیدینی الان عمل میکند فقط تا وقتی که آنکه تا به حال مانع است از میان برداشته شود. آنگاه آن بیدین ظاهر خواهد شد که عیسی خداوند او را به نفس دهان خود هلاک خواهد کرد و به تجلی ظهور خویش، او را نابود خواهد ساخت؛ که ظهور او بعمل شیطان است با هر نوع قوت و آیات و عجایب دروغ و به هر قسم فریب ناراستی برای هالکین، از آنجا که محبت راستی را نپذیرفتند تا نجات یابند (دوم تسالونیکیان 5:2-10).
پولس گفت که دجال «با ظهور مسیح» نابود خواهد شد. اگر این «ظهور» همان ظهور او در ربوده شدن کلیسا که در 9 آیه قبل ذکر شد باشد (1:2 را ببینید)، پس دجال در همان زمانی که کلیسا برای ملاقات با خداوند در آسمان جمع می شود، کشته خواهد شد. تایید این مطلب با فصل 19 و 20 از مکاشفه امکان پذیر است. در این دو فصل دربارۀ بازگشت مسیح (مکاشفه 11:19-16 را ببینید)، نابودی دجال و سپاهش (17:19-21 را ببینید)، در بند نهادن شیطان (1:20-3 را ببینید) و اولین رستاخیز (4:20-6 را ببینید)، که در آن مومنانی که در طول دورۀ 7 سالۀ عذاب شهید شده بودند به زندگی باز می گردند، می خوانیم. اگر این رستاخیز واقعاً اولین باشد، به این معنا که اولین رستاخیز بزرگ عادلان باشد، پس تردید کمی وجود دارد که ربوده شدن کلیسا و بازگشت خشمگینانۀ مسیح در همان زمانِ نابودی دجال رخ دهد، چنانچه کتاب مقدس به وضوح به ما می گوید که همۀ کسانی که در مسیح مردند، همراه با جسمشان در زمان ربوده شدن کلیسا قیام خواهند کرد (اول تسالونیکیان 15:4-17 را ببینید).7
آماده شدن (Being Ready)
بیایید بار دیگر به موعظۀ کوه زیتون بازگردیم:
«از درخت انجیر درسی بیاموزید: هر وقت شاخه های آن جوانه می زند و برگ می آورند شما می دانید که تابستان نزدیک است. به همان طریق وقتی تمام این چیزها را می بینید بدانید که آخر کار نزدیک بلکه بسیار نزدیک است. بدانید تا همه این چیزها واقع نشود8 مردمان این نسل نخواهند مرد. آسمان و زمین ازبین خواهند رفت اما سخنان من هرگز از بین نخواهد رفت» (متی 32:24-35).
مسیح نمی خواست که حواریونش اشتباه کنند و مراقب نباشند و نکتۀ اساسیِ موعظۀ کوه زیتون همین بود. آنها می بایست می دانستند که زمانی که همۀ این چیزها – عذاب جهانی، ترک آیین، ظهور پیامبران و مسیح دروغین، ادعای خداییِ دجال و هر چقدر نزدیکتر به زمان ضهور او می شوند، تاریک شدن ماه و خورشید و افتادن ستارگان را می بینند، او «درست دم در» است.
اما دقیقا بعد از اینکه با آنها از رخدادهایی که چندسال، ماه و یا روز قبل از آمدنش پیش خواهد آمد، سخن گفت، اضافه کرد که زمان بازگشتش به صورت یک راز باقی می ماند:
«هیچ کس غیر از پدر از آن روز و ساعت خبر ندارد ، حتی پسر و فرشتگان آسمانی هم از آن بی خبرند» (متی 36:24).
این آیه چقدر خارج از متن اصلی کلام نقل می شود! معمولاً از آن برای حمایت از این نظریه استفاده می شود که ما اصلاً نمی دانیم مسیح چه زمانی ظهور خواهد کرد، زیرا او ممکن است در هر زمانی بازگردد و کلیسا را برباید. اما در فحوای کلام، منظور مسیح دقیقاً این نیست. او سعی کرد از طریق نشانه هایی که قبل از آمدنش وجود خواهد داشت، حواریون خود را مطمئن سازد که قبل از بازگشت او آماده باشند. اما به آنها گفت که روز و ساعت دقیقاً مشخص نیست. به علاوه، روشن است که مسیح در این متن به بازگشت اول خود قبل از 7 سال عذاب، زمانی که کلیسا به طور پنهانی ربوده می شود، اشاره نمی کرد، بلکه منظور او بازگشتش در اواخر دورۀ عذاب بود. با نگاهی درست به فحوای کلام، دیگر جایی برای بحث دربارۀ این مسئله نمی ماند.
آیا او بازگشتی کاملاً غیرمنتظره خواهد داشت؟
(?His Return – a Complete Surprise)
بحثی که اغلب علیه این نظریه که ربوده شدن کلیسا نزدیک یا در اواخر دورۀ عذاب رخ خواهد داد، این است که چنین بازگشتی بر خلاف آنچه مسیح می گوید غیرمنتظره نخواهد بود زیرا با توجه به حوادث پیش از آن قابل پیش بینی است. آنها معتقدند باید ربوده شدنی پیش از دورۀ 7 سالۀ عذاب وجود داشته باشد، در غیر این صورت مومنان نیازی ندارند که آماده باشند و چنانچه کتاب مقدس می گوید، گوش به زنگ باشند، زیرا می دانند 7 سال یا بیشتر به بازگشت مسیح باقی مانده است.
اما علیه این اعتراض، این حقیقت وجود دارد که کل موعظۀ کوه زیتون مسیح برای این بود که مطمئن شود پیروانش در زمان آمدن او و اواخر دوران عذاب آماده باشند و نشانه ها ی بسیاری را که قبل از آمدنش رخ خواهند داد، برای آنها بازگو کرد. چرا این موعظه پر از پند و نصیحت برای آماده بودن پیروان مسیح است وقتی که خود مسیح هم می داند بازگشتش حداقل چندین سال پس از زمانی است که او درباره اش صحبت کرد؟ ظاهراً مسیح معتقد بود که مسیحیان باید آماده و گوش به زنگ باشند حتی اگر بازگشت او سالها طول بکشد. رسولانی که در رساله هایشان مومنان را پند می دادند که برای آمدن مسیح آماده و گوش به زنگ باشند، در واقع داشتند از خود مسیح تقلید می کردند.
به علاوه آنهایی که اعتقاد دارند که تنها ربوده شدن کلیسا قبل از دوران عذاب، پند و نصیحت های مبنی بر آماده بودن را توجیه می کنند، مشکل دیگری دارند. بر طبق اعتقاد آنها، اولین بازگشت مسیح، قبل از دورۀ 7 سالۀ عذاب است و پس اولین بازگشت مسیح نمی تواند در هر زمانی باشد، بلکه باید دقیقاً 7 سال قبل از پایان عذاب باشد. بنابراین در واقعیت، هیچ نیازی نیست که انتظار داشته باشیم مسیح تا زمانی که رخدادهای جهان برای آغاز 7 سال عذاب مناسب هستند، بازگردد، رخدادهایی که مطمئناً می توانند پیش بینی شوند.
بیشتر کسانی که به ربوده شدن کلیسا قبل از دوران عذاب معتقدند، اگر صادق باشند اعتراف می کنند که بنابر شرایط سیاسی حاکم بر جهان مسیح امروز و فردا نخواهد آمد. هنوز هم اتفاقات پیش بینی شده ای هستند که قبل از دوران 7 سالۀ عذاب باید تحقق یابند. مثلاً به زودی از کتاب دانیال خواهیم آموخت که که دجال پیمانی 7 ساله با اسراییل خواهد بست و همین آغاز دوران عذاب خواهد بود. بنابراین ربوده شدن کلیسا ( اگر 7 سال قبل از پایان دوران عذاب باشد) باید زمانی که دجال با اسراییل قرارداد می بندد، رخ دهد. تا زمانی که چنین چیزی در سیاست جهان نباشد، کسانی که به این سناریو (ربوده شدن کلیسا قبل از دوران عذاب) معتقدند نباید انتظار بازگشت مسیح را داشته باشند.
به علاوه، برای طرفداران نظریۀ ربوده شدن کلیسا قبل از دوران عذاب که معتقدند مسیح در پایا ن دوران عذاب هم بازخواهد گشت، روز بازگشت دوم مسیح قابل محاسبه است. زمانی که ربوده شدن کلیسا رخ دهد، چیزی که بنابر گفته های مسیح تنها پدر آسمانی می داند، با محاسبۀ 7 سال قابل تخمین است.
بازهم، از آنچه مسیح گفت، می توان درک کرد که او نمی خواست که بازگشتش کاملاً غیرمنتظره باشد. در حقیقت او می خواست که با حوادث خاص قبل از دوران عذاب، بازگشتش قابل پیش بینی باشد. او نمی خواست که حواریونش مانند سایر جهانیان مراقب و آماده نباشند. او موعظۀ کوه زیتون خود را اینگونه ادامه داد:
لیکن چنانکه ایام نوح بود، ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد بود. زیرا همچنان که در ایام قبل از طوفان میخوردند و میآشامیدند و نکاح میکردند و منکوحه میشدند تا روزی که نوح داخل کشتی گشت، و نفهمیدند تا طوفان آمده، همه را ببرد، همچنین ظهور پسر انسان نیز خواهد بود. آنگاه دو نفری که در مزرعهای میباشند، یکی گرفته و دیگری واگذارده شود. و دو زن که دستآس میکنند، یکی گرفته و دیگری رها شود.9 پس بیدار باشید زیرا که نمیدانید در کدام ساعت خداوند شما میآید. لیکن این را بدانید که اگر صاحب خانه میدانست در چه پاس از شب دزد میآید، بیدار میماند و نمیگذاشت که به خانهاش نقب زند. لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان میآید (متی 37:24-44).
بازهم، نگرانی مسیح این بود که وقتی بازمی گردد، پیروانش آماده نباشند. در حقیقت دلیلِ همۀ مطالبی که قبل و بعد از این نکته در موعظۀ کوه زیتون گفت، همین بود. تمام پند ونصیحت های او برای آماده و گوش به زنگ بودن آنها به این دلیل نبود که بازگشت او کاملاً غیرمنتظره خواهد بود، بلکه نشانه ای بود از اینکه چقدر مشکل است که در بدبختی و فلاکت زمانه، همچنان آماده گوش به زنگ بود. به این ترتیب، آنها که منتظر ربوده شدن کلیسا قبل از دوران سختی هستند و فکر می کنند که از بقیۀ مسیحیان آماده ترند، شاید در واقع آمادۀ آنچه پیش خواهد آمد نباشند. اگر انتظاردوران عذاب را نداشته باشند و خود را در میان شکنجه های دجال ببینند، وسوسۀ سقوط و ترک آیین ممکن است بر آنها غلبه کند. بهتر است که برای چیزی آماده باشیم که انجیل می گوید.
و بازهم، اگر از پطرُس، یعقوب و یا یوحنا بپرسیم که چه زمانی انتظار بازگشت مسیح را دارند، آنها از
نشانه هایی که قبل از آمدن مسیح رخ خواهد داد، صحبت خواهند کرد. آنها انتظار ندارند که او را قبل از دوران عذاب و پیدایش دجال ببینند.
دزدی در شب (A Thief in the Night)
توجه داشته باشید که حتی مثالِ «دزد در شب» مسیح هم در آن بخش است که مسیح از نشانه هایی که قبل از آمدنش رخ می دهد و توسط آنها پیروانش گمراه نمی شوند، صحبت می کند. پس این مقایسه نباید اینطور تفسیر شود که هیچ کس دربارۀ زمان بازگشت مسیح هیچ نظری نمی تواند داشته باشد.
هم پولس و هم پطرُس تمثیل «دزد در شبِ» عیسی را در نوشتن دربارۀ «روز خداوند» استفاده کردند (اول تسالونیکیان 2:5-4، دوم پطرُس 10:3 را ببینید). آنها معتقد بودند که این تمثیل به بازگشت خشمگینانۀ مسیح در اواخردوران عذاب ربط دارد. اما جالب است که پولس به خوانندگان خود گفت، «لیکن شما ای برادران، در ظلمت نیستید تا آن روز چون دزد بر شما آید» (اول تسالونیکیان 4:5). او به درستی تمثیل مسیح را تفسیر کرد و متوجه بود که آنهایی که گوش به زنگ نشانه ها بودند و فرمانبردارانه مسیح را اطاعت می کردند، در تاریکی نبودند و آمدن مسیح هرگز آنها را شگفت زده نخواهد کرد. برای آنها مسیح مانند دزدی در شب نخواهد آمد. تنها آنهایی که در تاریکی باشند غافلگیر خواهند شد، دقیقاً چیزی که مسیح به ما آموخت. (همچنین استفادۀ مسیح از عبارت «دزد در شب» در مکاشفه 3:3 و15:16 را ببینید، جایی که این عبارت را در اشاره به جنگ «حار مجدون» به کار می برد).
از این نکته به بعد در موعظۀ کوه زیتون، مسیح مکرراً حواریون خود را نصیحت می کند که برای بازگشت او آماده باشند. در عین حال، با تعریف ثمثیلِ خادم، ده باکره، قنطارها و سپس پیش گوییِ داوری میشان و بزان به آنها می گوید که چطور باید آماده باشند. تقریبا در همۀ موارد، آنها را آگاه کرد که دوزخ در انتظارشان خواهد بود اگر در زمان بازگشت او آماده نباشند (متی 50:24-51؛ 30:25 و 41-46 را ببینید). آماده بودن یعنی اینکه زمانی که او باز می گردد ما در حال انجام خواست خداوند باشیم.10
اعتراضی دیگر (Another Objection)
برخی به ربوده شدن کلیسا در اواخر دوران عذاب اعتراض می کنند، بدین شکل که با استفاده مثالهایی مثل داستان نوح، لوط و بنی اسراییل در مصر، می گویند بر اساس انجیل عادلان هرگز توسط گناهکاران مجازات نمی شوند.
در حقیقت، ما مطمئناً دلیل خوبی داریم که باورکنیم عادلان در طول دوران 7 سالۀ عذاب از خشم خداوند رنج نخواهند دید، چرا که چنین طرز فکری درنقطۀ مقابل بسیاری از وعده های انجیل قرار می گیرد (مثلاً اول تسالونیکیان9:1-10 و 8:5 را ببینید).
اما مسیح دوران عذاب را که در آن عادلان بسیار رنج خواهند دید را پیش گویی کرد. این اتفاق، از جانب خداوند نیست بلکه از جانب گناهکاران است. مسیحیان معاف از شکنجه و عذاب نیستند – این مسئله به آنها وعده داده شده است. در طول دوران 7 سالۀ عذاب بسیاری از مومنان جان خود را از دست خواهند داد (متی 9:24؛ مکاشفه 9:6-11؛ 15:13؛ 5:16-6؛ 6:17؛ 24:18؛ 2:19 را ببینید). بسیاری نیز سر از تنشان جدا خواهد شد (مکاشفه 4:20 را ببینید).
بنابراین اگر همۀ مومنان در ملتی خاص شهید شوند، هیچ چیز نمی تواند جلوی خشم خداوند را بر آن ملت بگیرد. و مطمئناً اگر در ملتی مومنانی وجود دارند، خداوند قادر است آنها را از داوری خود که بر گنهکاران است، مصون بدارد. او در زمان داوری اش بر مصر در زمان موسی، این مسئله را ثابت کرد. خداوند حتی اجازه نداد که بر بنی اسراییل سگی پارس کند، در حالی که داوری پس از داوری بر مصریان ریخته می شد (خروج 7:11 را ببینید). به همین صورت، در کتاب مکاشفه می خوانیم که ملخ ها آزاد شدند تا افراد گناهکار را در روی زمین به مدت 5 ماه عذاب دهند، اما اجازه نداشتند 144000 خادم یهودی را که مهر مخصوصی بر پیشانیشان بود، آزار دهند (مکاشفه 1:9-11 را ببینید).
ربوده شدن کلیسا در کتاب مکاشفه (The Rapture in Revelation)
در هیچ قسمت از کتاب مکاشفه چیزی دربارۀ ربوده شدن کلیسا و یا ظهور مسیح نمی خوانیم، به جز یک مورد که در مکاشفه 19، ذکر شده است، زمانی که او می آید تا دجال و سپاهش را در جنگ حار مجدون نابود کند. ربوده شدن کلیسا حتی در این زمان ثبت نشده است. اما رستاخیز شهیدان دوران عذاب در آن زمان ذکر شده است (4:20 را ببینید). زیرا پولس گفت که کسانی که در مسیح می میرند در بازگشت او قیام خواهند کرد، که همان زمان کلیسا هم ربوده خواهد شد، این بخش به اضافۀ آیات دیگری که بررسی کردیم، ما را به این باور می رساند که ربوده شدن کلیسا قبل از پایان دورۀ 7 سالۀ عذاب که در فصل 19 و 20 از مکاشفه شرح داده شده، رخ نخواهد داد.
اما دیدگاههای دیگری نیز وجود دارد.
برخی ربوده شدن کلیسا را در فصل 6 و 7 از مکاشفه پیدا می کنند. در مکاشفه 12:6-13، می خوانیم که خورشید «مانند پلاسی سیاه» می شود و ستارگان از آسمان فرو می ریزند، دو نشانه ای که بر طبق گفته های عیسی دقیقاً قبل از آمدنش و جمع کردن برگزیدگان رخ می دهد (متی 29:24-31 را ببینید). سپس کمی بعد در فصل 7، از جمعیتی عظیم در بهشت از ملل، قبایل و زبانهای مختلف می خوانیم که «از عذاب سخت بیرون میآیند» (14:7). از اینان به عنوان شهید، مانند گروهی که در فصل قبل ذکر شده اند، نام برده نمی شود (9:6-11 را ببینید)، که همین باعث می شود متوجه شویم آنها شهید نشده اند بلکه ربوده شده اند – مومنانی که از عذاب بیرون برده شده اند.
تصور اینکه ربوده شدن کلیسا مدت زمانی پس از رخدادهای کیهانی که در مکاشفه 12:6-13 ذکر شده، رخ خواهد داد، مطمئناً به دلیل آنچه مسیح در متی 29:24-31 گفت درست است. اما به ما هیچ نشانۀ قطعی دربارۀ اینکه حوادث کیهانی ذکر شده در مکاشفه 12:6-13 دقیقاً چه زمانی از دوران 7 سالۀ عذاب رخ خواهد داد، داده نشده است. اگر حوادث شرح داده شده در 1:6-13 متوالی باشند، و اگر ربوده شدن کلیسا درست بعد از 13:6 رخ دهد، به این نتیجه می رسیم که ربوده شدن کلیسا قبل از ظهور دجال (1:6-2 را ببینید)، جنگ جهانی (3:6-4 را ببینید)، قحطی (5:6-6 را ببینید)، مرگ ربعی از جمعیت زمین توسط جنگ، قحطی، طاعون و حیوانات درنده (مکاشفه 7:6-8 را ببینید) و شهید شدن عدۀ زیادی از مردم (مکاشفه 9:6-11 را ببینید) رخ نخواهد داد. مطمئناً تمام این حوادث قبل از پایان دورۀ عذاب رخ خواهد داد، اما این حوادث می توانند شرحی بر این دوره باشند، و ربوده شدن کلیسا نیز در آخر این دوران خواهد بود.
این حقیقت که کتاب مکاشفه دو دوره از 7 داوری را نشان می دهد (بعد از فصل 8: «داوری با دمیدن درصور» و داوری به همراه بلا) اهمیت و اعتبار می دهد به این نظریه که ربوده شدن کلیسا قبل از پایان دورۀ عذاب خواهد بود. گفته می شود که دومین مورد از میان این دو، خشم خداوند را پایان می دهد (1:15 را ببینید). اما قبل از اینکه داوری به همراه بلا آغاز شود یوحنا چیزی می بیند که «شبیه دریای بلور آمیخته به آتش بود و در کنار دریای بلور آن کسانی که بر حیوان وحشی و پیکرۀ او و عدد اسمش پیروز شده بودند قرار داشتند و چنگ هائی را که خدا به آنها داده بود در دستهایشان دیده می شد» (2:15). قدوسین پیروز ممکن است ربوده یا شهید شوند. کتاب مقدس به ما نمی گوید که کدام یک پیش خواهد آمد. به علاوه ما نمی دانیم که آیا 2:15 رابطۀ زمانی با صحنه هایی که نزدیک به آن توضیح داده می شود، دارد یا نه.
حقیقت دیگری که در مکاشفه یافت می شود و می تواند اهمیت و اعتبار دهد به این نظریه که ربوده شدن کلیسا قبل از پایان دورۀ عذاب خواهد بود، این است که: در زمان پنجمین «داوری با دمیدن در صور» که در مکاشفه 1:9-12 ثبت شده است، به ما گفته می شود که ملخ ها اجازه دارند به کسانی آسیب برسانند که «مهر خدا را بر پیشانی خود ندارند» (4:9). تنها کسانی که آن مهر را دارند 144000 نفر اسراییلی هستند (مکاشفه 3:7-8 را ببینید). بنابراین به نظر می رسد که بقیۀ مومنان باید قبل از پنجمین داوری ربوده شده باشند؛ در غیراین صورت، از آسیب ملخ ها در امان نخواهند بود. به علاوه، از آنجایی که ملخ ها به مدت 5 ماه مردم را عذاب خواهند داد (5:9 و 10)، اینطور تصور می شود که ربوده شدن کلیسا باید حداقل 5 ماه قبل از پایان دوران 7 سالۀ عذاب صورت بگیرد.
البته راههایی برای مقابله با این منطق وجود دارد. شاید کسانی باشند که مهر بر پیشانی دارند اما در این بخش خلاصه شده از مکاشفه ثبت نشده اند. به هر حال اگر این مطلب ثابت می کند که ربوده شدن کلیسا قبل از پنجمین داوری است، همچنین نشان می دهد که گروهی از مومنان خواهند بود که قبل از هجوم ملخ ها ربوده نخواهند شد – همان 144000 اسراییلی که مهر بر پیشانی دارند. اما آنها از خشم خداوند که در ملخ های وحشی آشکار می شوند در امان خواهند بود.
نتیجۀ تمام این مباحث چیست؟ من تنها می توانم به این نتیجه برسم که ربوده شدن کلیسا یا در آخر دوران عذاب و یا نزدیک به زمان پایان آن رخ خواهد داد. مومنان نباید نگران این باشند که از خشم خداوند رنج ببرند بلکه باید برای شکنجه و عذاب سخت و احتمالاً شهادت آماده باشند.
دوران عذاب (The Tribulation Period)
بیایید زمانی را صرف کنیم برای مطالعۀ دقیق ترِ آنچه کتاب مقدس از دوران عذاب آموزش می دهد. ما چطور متوجه می شویم که این دوران 7 سال به طول می انجامد؟ باید کتاب دانیال را مطالعه کنیم، کتابی که در کنار کتاب مکاشفه احتمالاً فاش کننده ترین کتاب انجیل در رابطه با آخر زمان باشد.
در فصل نهم از این کتاب، متوجه می شویم که دانیال به همراه دوستان یهودی خود در بابل اسیر است. دانیال هنگام مطالعۀ کتاب ارمیا، متوجه می شود که دوران اسارت یهودیان در بابل 70 سال خواهد بود (دانيال 2:9، ارمیا 11:25-12 را ببینید). وقتی که متوجه می شود که این هفتاد سال رو به پایان است، دعا کردن را آغاز می کند و به گناهان مردم خود اعتراف می کند و تقاضای رحمت و بخشش می کند. در پاسخ به دعاهای او، جبرائیل بر او نازل می شود و آیندۀ بنی اسراییل را از زمان عذاب تا بازگشت مسیح برایش آشکار می کند. نبوتی که در دانیال 24:9-27 وجود دارد یکی از شگفت انگیزترین های کتاب مقدس است. در زیر این آیات را به همراه نظر خودم در داخل پرانتز، می بینید:
«به امر خدا برای قوم تو (بنی اسراییل) و شهر مقدس تو (اورشلیم) هفتاد «هفته» (اینها مسلماً هفته های سال هستند یا 490سال) طول خواهد كشید تا طبق پیشگویی انبیاء فساد و شرارت (احتمالاً گناهان زیاد بنی اسراییل – به صلیب کشیدن مسیحشان) از بین برود، كفاره گناهان داده شود (بدون شک اشاره دارد به کار رستگارانۀ مسیح بر روی صلیب)، عدالت جاودانی (آغاز سلطنت مسیح بر روی زمین) برقرار گردد و قدس الاقداس (احتمالاً اشاره دارد به ایجاد معبد هزار ساله) دوباره تقدیس شود. بدان و آگاه باش كه از زمان صدور فرمان بازسازی اورشلیم (این فرمان توسط شاه اردشیر صادر شد در سال 445 پیش از میلاد) تا ظهور رهبر برگزیده خدا (عیسی مسیح)، هفت «هفته» و شصت و دو «هفته» (در مجموع 69 هفته یا 483 سال) طول خواهد كشید و با وجود اوضاع بحرانی، اورشلیم با كوچه ها و حصارهایش بازسازی (قبلاً توسط بابلیان تخریب شده بود) خواهد شد. «پس از آن دوره شصـت و دو «هفته» (483 سال بعد از فرمان سال 445 قبل از میلاد)، آن رهبـر برگزیده كشته خواهد شد (مسیح در سال 32 پس از میلاد مصلوب خواهد شد، که اگر با تقویم یهودی هر سال را 360 روز حساب کنیم)، ولی نه بـرای خودش. سپس پادشاهی (دجال) همراه سپاهیانش به اورشلیم و خانه خدا (اشاره دارد به نابودی اورشلیم توسط تیتوس و سپاه روم در سال 70 پس از میلاد) حمله برده، آنها را خراب خواهد كرد. آخر زمان مانند طوفان فراخواهد رسید و جنگ و خرابیها را كه مقرر شده، با خود خواهد آورد. این پادشاه با اشخاص زیادی (اسراییل) پیمان یك «هفته ای» (یا 7 سال – مدت زمان دوران عذاب) می بندد، ولی وقتی نصف این مدت (حدود سه سال و نیم) گذشته باشد، مانع تقدیم قربانیها و هدایا خواهـد شد. سپس این خرابكار (زمانی که دجال در معبد یهودیان در اورشلیم استقرار می یابد و خود را خدا می نامد؛ دوم تسالونیکیان 1:2-4 را ببینید)، خانـه خـدا را آلـوده خواهـد ساخت، ولـی سرانجـام آنچه برای او مقرر شده (شکست خوردن دجال توسط مسیح) بر سرش خواهد آمد (دانيال 24:9-27، همراه با تاکید).
490 سال خاص
(490SSpecial Years)
از زمان فرمان سال 445 پیش از میلاد توسط اردشیر شاه تا بازسازی اورشلیم، خداوند 490 سال خاص از تاریخ آینده را معین کرده است. اما این 490 سال ترتیب زمانی ندارند؛ بلکه به دو بخشِ 483 و 7 ساله تقسیم می شوند. زمانی که اولین 483 سال از آن زمان معین کامل شد (در سالی که مسیح به صلیب کشیده شد)، زمان متوقف شد. دانیال احتمالاً هرگز تصور نمی کرد که زمان این همه سال (که در حال حاضر 2000 سال است)، متوقف شود. در نقطه ای از آینده، زمان دوباره شروع خواهد شد و 7 سال آینده نیز خواهد آمد. از این 7 سال پایانی نه تنها به عنوان دوران عذاب بلکه با نام هفتادمین هفتۀ دانیال یاد می شود. این 7 سال به دو قسمت سه و نیم ساله تقسیم می شود. چنانچه در پیش گوییِ دانیال نیز می خوانیم، بعد از اینکه نیمی از این مدت بگذرد، دجال پیمان خود را با اسراییل نقض خواهد کرد و «مانع تقدیم قربانیها و هدایا خواهـد شد». همانطور که پولس به ما گفت او در معبد اورشلیم مستقر خواهد شد و اعلام خدایی خواهد کرد.11 این همان «مکروه ویرانی» است که مسیح به آن اشاره کرد (متی 15:24 را ببینید). به همین دلیل است که مومنان یهودیه «به کوهستان بگریزند» (متی 16:24 را ببینید)، و همین نشانۀ آغاز بدترین عذابی که از ابتدای عالم تا کنون نشده و نخواهد شد (متی 21:24 را ببینید).
احتمال دارد که «فرار اهالی یهودیه» به طور نمادین توسط یوحنا دیده شده، و در بیستمین فصل از کتاب مکاشفه ثبت شده است. اگر چنین باشد، مومنان یهودیه جایی را در بیابان که برایشان مهیا شده بود پیدا خواهند کرد و در آنجا به مدت 3 سال و نیم (باقی ماندۀ دوران عذاب)، از آنها «مراقبت خواهد شد» (مکاشفه 6:12 و 13-17 را ببینید). یوحنا خشم شیطان را به خاطر فرارشان و جنگ او را با «باقیماندگان ذریت او که احکام خدا را حفظ میکنند و شهادت عیسی را نگاه میدارند» (مکاشفه 17:12)، از پیش دید. به همین دلیل است که من فکر می کنم، بسیار ایدۀ خوبی است که مومنان در زمان ظهور دجال و ادعای خدایی اش در اورشلیم، به جاهای دورِ دنیا فرار کنند.
مکاشفۀ آخر دانیال (Daniel’s Last Revelation)
یکی از بخش های بسیار جالب از کتاب دانیال که ما هنوز بررسی نکرده ایم، در13 آیۀ آخر این کتاب یافت می شوند. این بخش سخنانِ یک فرشته با دانیال است. این آیات را همراه با نظرات خودم که داخل پرانتز است، در زیر آورده ام:
و در آن زمان میكائیل (فرشتۀ مذکور)، امیر عظیمی كه برای پسران قوم تو ایستاده است، خواهد برخاست و چنان زمان تنگی خواهد شد كه از حینی كه امّتی به وجود آمده است تا امروز نبوده (می تواند همان تنگی باشد که مسیح در متی 21:24 از آن سخن می گوید)، و در آنزمان هر یك از قوم تو كه در دفترمكتوب یافت شود رستگار خواهد شد (می تواند اشاره ای به فرار اهالی یهودیه و یا نجات مومنان در زمان ربوده شدن کلیسا باشد). و بسیاری از آنانی كه در خاك زمین خوابیدهاند بیدار خواهند شد، اما اینان به جهت حیات جاودانی و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانی (رستاخیز عادلان و گناهکاران). و حکیمان مثل روشنایی افلاک خواهند درخشید و آنانی که بسیاری را به راه عدالت رهبری می نمایند، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالاباد. (بعد از رستاخیز آنها، عادلان جسم های تازه ای دریافت خواهند کرد که از جلال خداوند خواهد درخشید) اما تو ای دانیال كلام را مخفی دار و كتاب را تا زمان آخر مهر كن. بسیاری بسرعت تردّد خواهند نمود و عِلم افزوده خواهد گردید». (پیشرفت های فوق العاده در حمل و نقل و دانش در قرن گذشته می تواند تحقق همین پیش بینی باشد) پس من دانیال نظر كردم و اینك دو نفر دیگر یكی به اینطرف نهر و دیگری به آنطرف نهر ایستاده بودند. و یكی از ایشان به آن مرد ملبّس به كتان كه بالای آبهای نهر ایستاده بود گفت: «انتهای این عجایب تا به كی خواهد بود؟» و آن مرد ملبّس به كتان را كه بالای آبهای نهر ایستاده بود شنیدم كه دست راست و دست چپ خود را بسوی آسمان برافراشته، به حی ابدی قسم خورد كه برای زمانی و دو زمان و نصف زمان (سه سال و نیم بر اساس افشای مکاشفه 6:12 و 14:12) خواهد بود و چون پراكندگی قوّت قوم مقدّس به انجام رسد، آنگاه همه این امور به اتمام خواهد رسید. (درست همانطور که کتاب دانیال 25:7 به ما گفت که مقدسین به مدت سه سال و نیم تسلیم دست دجال خواهند شد، در اینجا واضح و روشن به نظر می رسد که این مدت زمان همان سه سل و نیم آخر دوران عذاب است. پایان همۀ رخدادهایی که توسط فرشته پیش بینی شد، زمانی رخ خواهد داد که «قدرت مقدسین» از بین خواهد رفت.) و من شنیدم اما درك نكردم. پس گفتم: «ای آقایم آخر این امور چه خواهد بود؟» او جواب داد كه «ای دانیال برو زیرا این كلام تا زمان آخر مخفی و مختوم شده است. بسیاری طاهر و سفید و مصفّی (شکی نیست که از طریق عذاب) خواهند گردید و شریران شرارت خواهند ورزید و هیچ كدام از شریران نخواهند فهمید، لیكن حكیمان خواهند فهمید. (نباید تصور کرد که این زمان مدت زمان میان دو رخداد است، زیرا هر دو در نقطۀ وسطِ این هفت سال رخ خواهند داد. بلکه تفسیر ما باید این باشد که از زمان رخ دادن این دو اتفاق، 1290 روز خواهد گذشت تا اینکه در پایان اتفاق مهمی رخ دهد. 1290 روز، 30 روز بیشتر از سه سال و نیم (سال 360 روزه) است، مدت زمانی که بارها در پیش گویی های کتاب دانیال و مکاشفه ذکر شده است. اینکه چرا این سی روز اضافه شده است، هنوز هم جای سوال دارد. برای بیشتر مرموز کردن مسئله، فرشته به دانیال می گوید🙂 و از هنگام موقوف شدن قربانی دایمی و نصب نمودن رجاست ویرانی، هزار و دویست و نود روز خواهد بود. خوشابه حال آنكه انتظار كشد و به هزار و سیصد و سی و پنج روز برسد. (و حالا ما 45 روز رمزی دیگر نیز داریم) اما تو تا به آخرت برو زیرا كه مُستریح خواهی شد (وعدۀ رستاخیز توسط خود دانیال) و در آخر این ایام در نصیب خود قایم خواهی بود» (دانیال 1:12-13).
روشن است که اتفاقی فوق العاده در پایان این 75 روز رخ خواهد داد! باید صبر کنیم و ببینیم.
با خواندن فصل آخر مکاشفه در می یابیم که اتفاقات زیادی هستند که بعد از ظهور مسیح رخ خواهند داد، که یکی از آنها نکاح بره خواهد بود. فرشته ای به یوحنا گفت: «خوشا به حال آنانی که به بزم نکاح بره دعوت شدهاند» (مکاشفه 9:19). شاید این همان سعادتی باشد که توسط فرشته ای که با دانیال صحبت می کرد، ذکر شد. اگر چنین باشد این اتفاق دو ماه و نیم پس از رجوع مسیح رخ خواهد داد.
شاید این 75 روز با اتفاقاتی پر می شود که در فصل آخر از مکاشفه ثبت شده است، مانند افکندنِ دجال و پیامبر دروغین به دریاچۀ آتش، در بند کردن شیطان، و برپاییِ پادشاهی جهانیِ مسیح (مکاشفه 20:19 تا 4:20 را ببینید).
سلطنت هزار ساله (The Millennium)
سلطنت هزار ساله به دورانی اشاره میشود که مسیح به مدت 1000 سال بر جهان حکومت می کند (مکاشفه 3:20 و 5 و 7 را ببینید)، و بعد از دورۀ 7 سالۀ عذاب رخ می دهد. حدود 3 هزار سال پیش اشعیا حکومت جهانیِ مسیح را پیش بینی کرد:
زیرا كه برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد. ترقّی سلطنت و سلامتی او را بر كرسی داود و بر مملكت وی انتها نخواهد بود تا آن را به انصاف و عدالت از الان تا ابدالاباد ثابت و استوار نماید. غیرت یهوه صبایوت این را بجا خواهد آورد (اشعيا 6:9-7، همراه با تاکید).
به همین شکل، جبرائیل به مریم گفت که پسرش سلطنتی خواهد داشت که هرگز پایان نپذیرد:
فرشته بدو گفت: «ای مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافتهای. و اینک حامله شده، پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید. او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلی، مسمی شود، و خداوند خدا تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود. و او بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد کرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود» (لوقا 30:10-33، همراه با تاکید).12
در طول سلطنت هزار ساله، خود مسیح از کوه صهیون اورشلیم که بلند تر از زمان حال خواهد بود سلطنت خواهد کرد. قوانین او عادلانه ترین قوانین برای همۀ ملل خواهد بود، و جهان پر از صلح و آرامش خواهد شد:
و در ایام آخر واقع خواهد شد كه كوه خانه خداوند برقلّه كوهها ثابت خواهد شد و فوق تلّها برافراشته خواهد گردید و جمیع امّتها بسوی آن روان خواهند شد. و قومهای بسیار عزیمت كرده، خواهند گفت: «بیایید تا به كوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم تا طریقهای خویش را به ما تعلیم دهد و به راههای وی سلوك نماییم.» زیرا كه شریعت از صهیون و كلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد. و او امّتها را داوری خواهد نمود و قومهای بسیاری را تنبیه خواهد كرد و ایشان شمشیرهای خود را برای گاوآهن و نیزههای خویش را برای ارّهها خواهند شكست و امّتی بر امّتی شمشیر نخواهد كشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت (اشعيا 2:2-4).
زکریا هم همین پیش بینی را کرد:
یهوه صبایوت چنین میفرماید: برای صهیون غیرت عظیمی دارم و با غضبِ سخت برایش غیور هستم. خداوند چنین میگوید: به صهیون مراجعت نمودهام و در میان اورشلیم ساكن خواهم شد و اورشلیم به شهر حقّ و كوه یهوه صبایوت به كوه مقدّس مسمّی خواهد شد. یهوه صبایوت چنین میگوید: بار دیگر واقع خواهد شد كه قومها و ساكنان شهرهای بسیار خواهند آمد. و ساكنان یك شهر به شهر دیگر رفته، خواهند گفت: بیایید برویم تا از خداوند مسألت نماییم و یهوه صبایوت را بطلبیم و من نیز خواهم آمـد. و قومهای بسیار و امّتهای عظیم خواهند آمد تا یهوه صبایوت را در اورشلیم بطلبند و از خداوند مسألت نمایند. یهوه صبایوت چنین میگوید در آن روزهـا ده نفـر از همه زبانهای امّتهـا بـه دامن شخص یهودی چنگ زده، متمسّك خواهند شد و خواهند گفت همـراه شمـا میآییـم زیـرا شنیدهایـم كه خـدا با شمـا است» (زکريا2:8-3 و 20-23).
بر طبق تعلیم های انجیل در طول این هزار سال مومنان هم به همراه مسیح حکومت خواهد کرد. سطح مسئولیت آنها در پادشاهی او بر اساس ایمانشان خواهد بود (دانيال 27:7، لوقا 12:19-27، اول قرنتیان 1:6-3، مکاشفه 26:2-27؛ 9:5-10؛ و 3:22-5 را ببینید).
ما در بدنهای رستاخیز کرده مان خواهیم بود، اما ظاهراً مردمی طبیعی نیز در بدنهای فانی وجود خواهند داشت که در آن زمان بر روی زمین ساکن خواهند بود. به علاوه، به نظر می رسد که طول عمر پیران زیادخواهد شد و حیوانات خوی وحشی گریِ خود را از دست خواهند داد:
و از اورشلیم وجد خواهم نمود و از قوم خود شادی خواهم كرد و آواز گریه و آواز ناله بار دیگر در او شنیده نخواهد شد. و بار دیگر طفلِ كم روز از آنجا نخواهد بود و نه مرد پیر كه عمر خود را به اتمام نرسانیده باشد؛ زیرا كه طفل در سنّ صد سالگی خواهد مرد لیكن گناهكار صد ساله ملعون خواهد بود… گرگ و بره با هم خواهند چرید و شیـر مثـل گاو كاه خواهد خورد و خوراك مار خاك خواهدبود. خداوند میگویـد كه در تمامـی كـوه مقدّس مـن، ضـرر نخواهنـد رسانیـد و فسـاد نخواهنـد نمـود (اشعيا 19:65-20 و 25؛ همچنین اشعيا 6:11-9 را ببینید).
ارجاعات زیادی در انجیل به خصوص در عهد قدیم دربارۀ سلطنت هزار ساله وجود دارد. برای مطالعۀ بیشتر، اشعيا 6:11-16؛ 1:25-12؛ 1:35-10؛ اِرميا 1:23-5؛ یوئیل 30:2-21:3؛ عاموس 11:9-15؛ ميكاه 1:4-7؛ صفنيا 14:3-20؛ زکريا 9:14-21 و مکاشفه 1:20-6 را ببینید.
بسیاری از مزامیر نیز به طور پیشگویانه دربارۀ سلطنت هزار ساله هستند. مثلاً، متن زیر را از فصل 48 از مزامیر بخوانید:
خداوند بزرگ است و بینهایت مجید، در شهر خدای ما و در كوه مقدس خویش. جمیل در بلندیاش و شادی تمامی جهان است كوه صهیون، در جوانب شمال، قریة پادشاه عظیم. خدا در قصرهای آن به ملجای بلند معروف است. زیرا اینك پادشاهان جمع شدند، و با هم درگذشتند. ایشان چون دیدند متعجب گردیدند. و در حیرت افتاده، فرار كردند. لرزه بر ایشان در آنجا مستولی گردید و درد شدید مثل زنی كه میزاید (مزمور 1:48-6، همراه با تاکید).
زمانی که مسیح در ابتدای این هزار سال سلطنت خود ر آغاز می کند، ظاهراً بسیاری از حاکمان زمین از دوران عذاب این مسئله را خواهند شنید و سفر خواهند کرد تا با چشم خود آن را ببینند! آنها از آنچه می بینند، شُکه خواهند شد.13
دیگر مزامیر در رابطه با دورۀ هزار سالۀ حکومت مسیح: مزمور 1:2-12؛ 1:24-10؛ 1:47-9؛ 1:66-7؛ 15:68-17؛ 1:99-9 و 1:100-5.
عصر ابدی (The Eternal State)
پایان دوران هزار ساله علامتِ آغاز آنچه محققان انجیل «عصر ابدی» می نامند، است که با بهشت و زمینی تازه آغاز می شود. بر طبق اول قرنتیان 24:15-28 مسیح همه چیز را به پدر می سپارد:
و بعد از آن انتها است وقتی که او (مسیح) ملکوت را به خدا و پدر سپارد. و در آن زمان تمام ریاست و تمام قدرت و قوت را نابود خواهد گردانید. زیرا مادامی که همه دشمنان را زیر پایهای (مزمور 6:8) خود ننهد، می باید او سلطنت بنماید. دشمن آخر که نابود می شود، موت است. زیرا «همه چیز را زیر پایهای وی انداخته است.» اما چون می گوید که «همه چیز را زیر انداخته است»، واضح است که او (پدر) که همه را زیر او انداخت، مستثنی است. اما زمانی که همه مطیع وی شده باشند، آنگاه خود پسر هم مطیع خواهد شد او را که همه چیز را مطیع وی گردانید، تا آنکه خدا کل در کل باشد.
شیطان که به مدت هزار سال در بند بوده است، در پایان سلطنت هزار ساله آزاد خواهد شد. سپس آنهایی را که باطناً نسبت به مسیح متمرد و سرکش هستند اما وانمود می کنند که فرمانبردار او هستند را فریب خواهد داد (مزمور 3:66 را ببینید).
خداوند به شیطان اجازه خواهد داد که آنها را فریب دهد به این منظور که حالات قلبشان مشخص شود و به درستی مورد قضاوت قرار بگیرند. تحت فریب او همۀ آنها گرد هم جمع خواهند شد تا با هدف برانداختن حکومت مسیح به شهر مقدس، اورشلیم، حمله کنند. جنگ مدت زمان زیادی به طول نخواهد انجامید زیرا آتش از آسمان به زمین خواهد آمد تا سپاه محاصره کننده را از پا درآورد و شیطان برای همیشه به دریاچۀ گوگرد و آتش افکنده خواهد شد (مکاشفه 7:20-10 را ببینید).
اجتماع آینده برای جنگ در از مزمور 2 پیش گویی شده است:
چرا امّتها شورش نمودهاند و طوائف در باطل تفكر میكنند؟ پادشاهان زمین برمیخیزند و سروران با هم مشورت نمودهاند، به ضد خداوند و به ضد مسیح او؛ كه بندهای ایشان را بگسلیم و زنجیرهای ایشان را از خود بیندازیم. او كه بر آسمانها نشسته استمیخندد. خداوند بر ایشان استهزا میكند. آنگاه در خشم خود بدیشان تكّلم خواهد كرد و به غضب خویش ایشان را آشفته خواهد ساخت. «و من پادشاه خود را نصب كردهام، بر كوه مقدّس خود صهیون.» (اکنون مسیح صحبت می کند) فرمان را اعلام میكنم: خداوند به من گفته است: «تو پسر من هستی امروز تو را تولید كردم. از من درخواست كن و امّتها را به میراث تو خواهم داد و اقصای زمین را ملك تو خواهم گردانید. ایشان را به عصای آهنین خواهی شكست؛ مثل كوزة كوزهگر آنها را خرد خواهی نمود.» و الآن ای پادشاهان تعّقل نمایید! ای داوران جهان متنبّه گردید! خداوند را با ترس عبادت كنید و با لرز شادی نمایید! پسر را ببوسید مبادا غضبناك شود و از طریق هلاك شوید، زیرا غضب او به اندكی افروخته میشود. خوشا به حال همة آنانی كه بر او توكّل دارند!
داوری نهایی (A Final Judgment)
درست قبل از مرحلۀ نهایی، داوری نهایی به وقوع خواهد پیوست. گناهکاران تمام اعصار، به طور جسمانی قیام خواهند کرد تا در برابر خداوند و بر طبق اعمالشان مورد قضاوت و داوری قرار بگیرند (مکاشفه 5:20 و 11-15 را ببینید). هر کسی که اکنون در برزخ است در این داوری که «تخت سفید و بزرگ قضاوت» نام دارد، حضور خواهد داشت و بعد به جهنم، دریاچۀ آتش افکنده خواهد شد. از این جریان با عنوان «موت ثانی» یاد می شود (مکاشفه 14:20).
طبق وعدۀ دو هزار سالۀ مسیح، مرحلۀ نهایی با از بین رفتن اولین زمین و آسمان آغاز خواهد شد: «آسمان و زمین زایل خواهد شد، لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد» (متی 35:24).
سپس، چنانچه پطرُس در دومین رسالۀ خود پیش گویی کرد، خداوند آسمان و زمین جدیدی خواهد آفرید:
لکن روز خداوند چون دزد خواهد آمد که در آن آسمانها به صدای عظیم زایل خواهند شد و عناصر سوخته شده، از هم خواهد پاشید و زمین و کارهایی که در آن است سوخته خواهد شد. پس چون جمیع اینها متفرق خواهند گردید، شما چطور مردمان باید باشید، در هر سیرت مقدس و دینداری؟ و آمدن روز خدا را انتظار بکشید و آن را بشتابانید که در آن آسمانها سوخته شده، از هم متفرق خواهند شد و عناصر از حرارت گداخته خواهد گردید. ولی بحسب وعده او، منتظر آسمانهای جدید و زمین جدید هستیم که در آنها عدالت ساکن خواهد بود. لهذا ای حبیبان، چون انتظار این چیزها را میکشید، جد و جهد نمایید تا نزد او بیداغ وبیعیب در سلامتی یافت شوید (دوم پطرُس 10:3-14؛ همچنین اشعيا 17:65-18 را ببینید).
در نهایت، اورشلیم جدید از آسمان به زمین خواهد آمد (مکاشفه 1:21-2 را ببینید). ذهن ما نمی تواند شکوه این شهر را، که منطقه ای است در حدود نیمی از ایالات متحده، و یا شگفتی های آن دوران را تجسم کند (مکاشفه 16:21 را ببینید). ما در جامعه ای کامل و بدون نقص، تحت فرمان خداوند و با شکوه و جلال عیسی مسیح برای همیشه زندگی خواهیم کرد!
1 چند آیۀ دیگر که اعتقاد پولس را مبنی بر بازگشت مسیح در زمان زندگی برخی از معاصران او نشان می دهد: فلیپیان 20:3، اول تسالونیکیان 13:3؛ 23:5؛ دوم تسالونیکیان 1:2-5؛ اول تیموتائوس 14:6-15؛ تیطس 11:2-13؛ عبرانیان 28:9.
2چند آیۀ دیگر که اعتقاد پطرُس را مبنی بر بازگشت مسیح در زمان زندگی برخی از معاصران او نشان می دهد: دوم پطرُس 15:1-19؛ 3:3-15.
3 در مرقس 3:13 نام چهار نفر که در آنجا حضور داشتند ثبت شده است: پطرُس، یعقوب، یوحنا و آندریاس. ضمناً موعظۀ کوه زیتون را در مرقس 1:13-37 و لوقا 5:21-36 نیز می بینیم. لوقا 22:17-37 اطلاعاتی مشابه دارد.
4 این وعده اغلب از محتوای کلام آن بیرون کشیده می شود و مکرراً گفته می شود که قبل از بازگشت مسیح باید کار بشارت جهانی را انجام دهیم. اما در محتوای کلام، این وعده از اعلام نهایی انجیل به جهانیان و پیش از آخر زمان سخن می گوید.
5 اگر ربوده شدن کلیسا در این زمان معین در دورۀ هفت سالۀ عذاب به وقوع بپیوندد، چنانچه برخی می گویند، نیازی به تعالیم مسیح به مومنان برای فرار به منظور نجات جانشان نبود، زیرا همه ربوده خواهند شد.
6 نظریه ای وجود دارد که بر طبق آن موعظۀ مسیح در کوه زیتون تنها برای یهودیانی که در طول دورۀ عذاب دوباره متولد شده اند کاربرد دارد، زیرا همۀ کسانی که پیش از عذاب دوباره متولد شده اند قبلاً ربوده شده اند. مطالب عنوان شده در اینجا این نظریه را رد می کند. پولس به مسیحیان تسالونیکیان گفت که ربوده شدن آنها و بازگشت مسیح، قبل از اینکه دجال ادعای خدایی کند (مسئله ای که در وسط دورۀ 7 سالۀ عذاب رخ می دهد)، اتفاق نخواهد افتاد.
7 برخی معتقدند که رستاخیزی که در مکاشفه 4:20-6 از آن سخن رفته است در واقع بخش دوم رستاخیز اول (رستاخیزی که در زمان بازگشت اول مسیح در ربوده شدن کلیسا رخ داد) است. چه تضمینی برای این تفسیر وجود دارد؟ اگر رستاخیز مکاشفه 4:20-6 در واقع دومین رستاخیز است، چرا «دومین رستاخیز» نامیده نشده است؟
8 اگرچه کسانی که در آن روز مخاطب مسیح بودند ممکن بود تصور کنند که تمام این حوادث را خواهند دید، اما ما می دانیم که اینطور نشد. بنابراین ما می توانیم نتیجه بگیریم که سخنان مسیح در 34:24 به این معناست که همۀ این اتفاقات در یک نسل رخ می دهد و یا اینکه آن نژاد (گاهی به جای کلمۀ نسل، نژاد ترجمه شده است) از مسیحیان (یا یهودیان) تا زمانی که این اتفاقات بیفتد، نخواهند مرد.
9 درواقع مهم نیست که کسی که در این مثال داوری می شود، آن کسی است که گرفته می شود یا آن کسی است که رها می شود. نکته اینجاست که برخی برای بازگشت مسیح آماده خواهند بود و برخی نه. آماده بودن یا نبودن آنهاست که سرنوشتشان را تعیین می کند.
10 اینکه مسیح به نزدیک ترین حواریون خود هشدار می دهد که زمان بازگشت او آماده باشند نشان می دهد که این احتمال وجود داشت که آنها آماده نباشند. اگر آنها را از مجازات جاودانی که با عدم آمادگی به دلیل ارتکاب گناه در انتظارشان خواهد بود، آگاه کرد پس یعنی این احتمال وجود داشت که آنها به دلیل ارتکاب گناه رستگاری خود را از دست بدهند. این مسئله از اهمیت تقدس می گوید و از اینکه چقدر نادانند کسانی که تصور می کنند مومنان هیچ گاه رستگاری خود را از دست نمی دهند.
11 البته این مسئله به ما نشان می دهد که معبد اورشلیم باید بازسازی شود، چرا که در حال حاضر معبدی در اورشلیم وجود ندارد (حداقل تا سال 2005 که این کتاب نوشته می شود).
12 این آیات نشان می دهند که چقدر آسان است که با بد تعبیر کردن آنچه واقعاً در کتاب مقدس عنوان شده است، فرضیه ای غلط دربارۀ زمان رخدادهای پیش بینی شدۀ انجیل بسازیم. بسیاری ممکن است تصور کنند که پسر خاص و استثناییِ او بعد از چند دهه بر تخت داوود خواهد نشست. جبرائیل به مریم گفت که او پسری خواهد زایید که بر خاندان یعقوب حکومت خواهد کرد انگار که تولد و سلطنت مسیح دو رخداد متصل به هم (به لحاظ زمانی) است. مریم هرگز تصور نمی کرد که میان این دو رخداد 2 هزار سال فاصله باشد. ما هم زمانِ تفسیر آیات کتاب مقدس، باید نسبت به ساختن چنین فرزیه هایی هوشیار باشیم.
13 با نگاهی بر آیات دیگر به نظر می رسد که سلطنت هزار ساله تنها با حکومت مومنان بر زمین آغاز نخواهد شد بلکه کافران نیز حکومت خواهند کرد (اشعيا 1:2-5، 1:60-5؛ دانيال 13:7-14 را ببینید).
441